گزارش خطا در معنی کلمه 'overhaul'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: پیاده‌ كردن‌ و دوباره‌ سوار

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: (برای‌ تعمیر) پیاده‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: بازآماد

شبکه مترجمین ایران

4 :: تعمیرات اساسی

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. complete, major, massive, thorough | radical VERB + OVERHAUL have, undergo The tax system has undergone a complete overhaul. | give sth | need

Oxford Collocations Dictionary

2 general::   verb ADV. drastically, radically Within a year the party had drastically overhauled its structure. | completely, thoroughly The plan was completely overhauled.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :