گزارش خطا در معنی کلمه 'pally'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: شریكی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: همدستی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: خودمانی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: Phrase(s): pally (with someone) friendly or overly friendly with someone, as a pal would be. • I don’t know why Sue acts so pally. I hardly know her. • She doesn’t seem pally with me.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :