گزارش خطا در معنی کلمه 'pane'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: دارای‌ جام‌ شیشه‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: تكه‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: قاب‌ شیشه‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: جام‌ شیشه‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: قط‌عه‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. broken | missing The missing pane has been replaced. | glass | window VERB + PANE break, shatter, smash | blow in/out The wind blew in a pane of their front window. | replace PREP. against/to a/the ~ Her face was pressed against the pane. | down a/the ~ The rain ran down the window pane. | on a/the ~ There was dirt on the pane. PHRASES a pane of glass The burglars got in by smashing a pane of glass in a door.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun glass: There was no pane in the window.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :