گزارش خطا در معنی کلمه 'pant'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ضربان‌ داشتن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: نفس‌ نفس‌ زدن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: تند نفس‌ كشیدن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: دم‌ كشیدن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   verb ADV. breathlessly | heavily, loudly | slightly PREP. for He was panting for breath. | with She was panting with the effort of carrying the suitcase. PHRASES puff and pant Mason puffed and panted up the stairs.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: verb huff and puff: After the climb, he began to pant.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :