گزارش خطا در معنی کلمه 'parachute'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: پاراشوت‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: پاراشوت‌ بكار بردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: چتر نجات‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun retard free fall: He used a parachute to save his life.

Simple Definitions

2 general::   noun VERB + PARACHUTE pack PARACHUTE + VERB open | fail to open PARACHUTE + NOUN descent, drop, jump He made his first parachute jump at the age of seventy. | instructor PREP. by ~ Supplies were dropped by parachute.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :