گزارش خطا در معنی کلمه 'paradox'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: تناقض گویی

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: اضداد

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: مهمل‌نما

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: بیان‌ مغایر

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: قیاس‌ ضد و نقیض‌

شبکه مترجمین ایران

6 روان شناسی و مشاوره:: متناقض

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. apparent | central | curious VERB + PARADOX pose, present The facts pose something of a paradox. | explain, resolve PREP. ~ about The paradox about time is that it seems to go faster as we become older and less active. | ~ between the paradox between the real and the ideal | ~ in the paradox in the relationship between creativity and psychosis PHRASES by a curious paradox By a curious paradox, the team became less motivated the more games it won.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :