گزارش خطا در معنی کلمه 'parking'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: (parking lot) ماندگاه‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: پارکینگ

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: توقفگاه‌ بی‌ سقف‌ (برای‌ توقف‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. convenient, easy | off-road, off-street, on-street, street, roadside | long-stay, short-stay | illegal | car PARKING + NOUN area, facilities, lot | bay, place, space, spot a restaurant with ample parking space I spent ages looking for a parking place/space. | meter | fine, ticket | restrictions PREP. ~ for parking for 300 cars

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :