گزارش خطا در معنی کلمه 'parting'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: جای‌تقسم‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 عمومی:: جداسازی‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

3 عمومی:: ت

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

4 عمومی:: جدایی‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

5 عمومی:: عزیمت‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

6 عمومی:: مرخصی‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

7 عمومی:: تفكیك‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

8 عمومی:: فرق‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general::   noun ADJ. final | sad PARTING + NOUN gift | shot, words As her parting shot she told me never to phone her again. PHRASES the moment of parting She was already dreading the moment of parting.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :