گزارش خطا در معنی کلمه 'passive'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: منفعل‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: انفعالی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: تاثر پذیر

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: تابع‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: بیحال‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: دستخوش‌

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: مفعول‌

شبکه مترجمین ایران

8 :: غیرفعال

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be, seem | became | remain ADV. extremely, very | purely | fairly, rather, relatively, somewhat | essentially The heroine plays an essentially passive role in the drama.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: adj. inactive: She was a passive supporter.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :