گزارش خطا در معنی کلمه 'patriotic'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: میهن پرست

شبکه مترجمین ایران

2 علوم اجتماعی و جامعه شناسی:: وطن پرست

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. loyalty: They played a patriotic song.

Simple Definitions

2 general::   adj. VERBS be | become ADV. fiercely, intensely, strongly, very | quite | unashamedly The party framed its message in unashamedly patriotic language.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :