گزارش خطا در معنی کلمه 'patron'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: پشتیبان‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: مشتری‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: نگهدار

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: ولینعمت‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: حامی‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: حافظ‌

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: بانی

شبکه مترجمین ایران

8 سیاسی و روابط بین الملل:: حامی

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. official the official patron of the college | influential, powerful | generous | wealthy PHRASES a patron of the arts The BBC is a major patron of the arts.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun customer: He was a patron in the store.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :