گزارش خطا در معنی کلمه 'patronizing'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general::   adj. VERBS be, sound | become | find sb/sth I found his tone rather patronizing. ADV. extremely, very | almost | mildly, rather, slightly, somewhat | unduly PREP. towards He's always very patronizing towards my mother.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :