گزارش خطا در معنی کلمه 'pawn'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: وثیقه‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: پیاده‌ شط‌رنج‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: رهن‌ دادن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: گروگان‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: گرو

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun chess piece of the lowest value: The first chess piece he moved was a pawn. verb something given as security for a loan: For money he pawned his expensive watch.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :