گزارش خطا در معنی کلمه 'payable'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: پرداختنی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: قابل‌ پرداخت‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: پرداختنی

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: بدهکار

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be | become the date on which the rent becomes payable | make sth Cheques should be made payable to Brighton Borough Council. ADV. immediately This amount is payable immediately. PREP. by the costs payable by a client | on No tax is payable on these earnings. | to An initial fee is payable to the franchiser.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :