گزارش خطا در معنی کلمه 'perceptible'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: قابل‌ درك‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: ادراك‌ شدنی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be | become ADV. clearly, easily a clearly perceptible decline in public confidence | barely, hardly, scarcely His lips curved in a barely perceptible smile. PREP. to The difference is scarcely perceptible to the average reader.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :