گزارش خطا در معنی کلمه 'pharmacy'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: داروسازی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: داروخانه‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: انباردارو

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun a place where drugs are sold: We get our medicines at the local pharmacy.

Simple Definitions

2 general::   noun ADJ. hospital, local | dispensing, retail PHARMACY + NOUN business, chain | licence | counter PHRASES available from pharmacies The ointment is available from pharmacies without prescription.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :