گزارش خطا در معنی کلمه 'basement'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمران:: زیرزمین

واژگان شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: زیر زمین‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: زیر زمین

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: سرداب

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: ط‌بقه‌ زیر

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: سرداب‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. dark, unlit, wndowless | bargain (often figurative) bargain basement prices BASEMENT + NOUN apartment, bar, flat, kitchen, room, studio | door, stairs, steps, window | car park PREP. in a/the ~ The canteen is down in the basement.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun cellar: The house had a basement.

Simple Definitions

3 general:: noun below ground level room: Our basement is always quite cool.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :