گزارش خطا در معنی کلمه 'physicist'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: فیزیك‌ دان‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. brilliant, distinguished, eminent | classical, modern | experimental, theoretical | atomic, mathematical, medical, nuclear, particleJOB

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun works in physics: He was a great physicist.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :