گزارش خطا در معنی کلمه 'physiotherapy'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: (physicaltherapy=) تن‌ درمانی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. intensive | regular VERB + PHYSIOTHERAPY provide | have, receive, undergo I'm undergoing regular physiotherapy for a back problem. PHYSIOTHERAPY + NOUN clinic, department | treatment | equipment | training

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :