گزارش خطا در معنی کلمه 'pinnacle'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: منتهی‌ درجه‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: برج‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: اوج‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: قله‌ نوك‌ تیز

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: راس‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun highest point; the peak: Today he is at the pinnacle of success.

Simple Definitions

2 general::   noun VERB + PINNACLE reach He had reached the pinnacle of his military career. PREP. at the ~ of She is at the pinnacle of her profession.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :