گزارش خطا در معنی کلمه 'pinpoint'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: چیز كوچك‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: با دقت‌ اشاره‌ كردن‌ به‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   verb ADV. exactly, precisely VERB + PINPOINT can/could With this you can pinpoint the precise location of the sound. | be difficult to PREP. as Stress at work was pinpointed as the cause of his illness.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :