گزارش خطا در معنی کلمه 'platter'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: سینی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: بشقاب‌ بزرگ‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: دیس‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: صفحه‌ گرامافون‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: هر چیز پهن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: see under HAND TO ON A SILVER PLATTER.

American Heritage Idioms

2 general:: noun big shallow plate: He served the roast on a platter.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :