گزارش خطا در معنی کلمه 'ploy'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ورزش‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: وجد

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: كار

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: خوشی‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: امر

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: اقدام‌

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: تمحید

شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: عمل‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. clever, effective, good, useful | deliberate, tactical | favourite, old, usual | marketing, sales VERB + PLOY resort to, try PLOY + VERB work PREP. ~ for a ploy for deflecting criticism

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :