گزارش خطا در معنی کلمه 'plug in'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 کامپیوتر و شبکه:: افزونه

واژگان شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: (برق‌) دوشاخه‌ را بسیم‌ برق‌ وصل‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: به‌ پریز زدن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: به‌ برق‌ وصل‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: Phrase(s): plug (oneself) in(to something) to become attached to something; to become attached to some sort of network or system. • As soon as I have plugged my laptop into the local network, I will have access to the Internet. • I plugged myself into the computer network and began to communicate quickly and efficiently.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :