گزارش خطا در معنی کلمه 'batter'
برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن
کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت
'معانی جدید'
معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه
'ارسال'
کلیک کنید
.
فارسی
شبکه مترجمین ایران
شبکه مترجمین ایران
شبکه مترجمین ایران
شبکه مترجمین ایران
english
1
general::
noun semiliquid mixture: She stirred the batter to make a cake.
Simple Definitions
2
general::
verb struck: In anger he will batter his car. noun baseball player with bat: The batter hit the ball for a home run.
Simple Definitions