گزارش خطا در معنی کلمه 'poise'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: نگاهداری‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: توازن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: وضع‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: وقار

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: ثبات‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: اونگ‌ یا وزنه‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. natural the natural poise and balance of the body | social She never lost her social poise, however awkward the situation. VERB + POISE retain | lose | recover, regain She hesitated briefly but quickly regained her poise.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: verb state of balance: She always kept her poise even when threatened.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :