گزارش خطا در معنی کلمه 'pollen'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: (گ‌ش‌) گرده‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: گرده‌ افشانی‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: دانه‌ گرده‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun powderlike material in flowers: Bees fly in search of pollen.

Simple Definitions

2 general::   noun VERB + POLLEN collect, gather bees gathering pollen POLLEN + NOUN grain | count Hay fever sufferers have a worse time when the pollen count is high. | analysis | record The pollen record shows that this plant was never common on the island.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :