گزارش خطا در معنی کلمه 'populated'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: جمعیت‌دار

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 عمومی:: معمور

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

3 عمومی:: مسكون‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

4 عمومی:: اباد

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general::   adj. VERBS be ADV. densely, heavily, highly, thickly the most densely populated part of the island | sparsely, thinly PREP. with The prison was populated with people of every trade and profession.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :