گزارش خطا در معنی کلمه 'post mortem'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: پس‌ از مرگ‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: پس‌ از واقع‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun VERB + POST-MORTEM carry out, conduct, do | have, hold The coroner says we will have to hold a post-mortem. POST-MORTEM + VERB reveal sth, show sth POST-MORTEM + NOUN examination PREP. ~ on They're doing a post-mortem on her today.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :