گزارش خطا در معنی کلمه 'postponement'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: تعویق‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: تاخیر اندازی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: موكول‌ ببعد كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. further, repeated | indefinite VERB + POSTPONEMENT ask for, call for, request, seek They are calling for a further postponement of the election date. | announce | force, result in PREP. ~ until The death of one of the candidates forced postponement of the voting until 1 June.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :