گزارش خطا در معنی کلمه 'pout'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: جلو امدگی‌ لبها

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: لب‌ كلفتی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: لب‌ ولوچه‌ را جمع‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   verb ADV. slightly | prettily, sulkily Her lips pouted sulkily. PREP. at She pouted prettily at him.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :