گزارش خطا در معنی کلمه 'practicable'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: عبور كردنی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: قابل‌ اجرا

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: صورت‌ پذیر

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: عملی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be, prove, seem | become ADV. perfectly | reasonably We will do this as soon as is reasonably practicable. | not very PHRASES as far/soon as practicable

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :