گزارش خطا در معنی کلمه 'prairie'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: فلات‌ چمن‌ زار

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: چمن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: مرغزار

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: چمنزار

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun plains: The prairies of the Midwest grow wheat.

Simple Definitions

2 general::   noun ADJ. high, rolling, wide | American VERB + PRAIRIE cross a train of covered wagons crossing the wide American prairies PRAIRIE + NOUN dog PREP. across the ~ their route across the prairie | on the ~ settlers' houses on the prairies of Canada

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :