گزارش خطا در معنی کلمه 'precedence'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: تقدم‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: برتری‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: حق‌ تقدم‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: اولویت‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: (precedency)پیشی‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: سابقه‌

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: امتیاز

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. historical VERB + PRECEDENCE have, take | give sb/sth You should give your schoolwork precedence. | claim The French kings claimed precedence over those of Spain. PREP. ~ over The needs of the patient take precedence over those of the student doctor. PHRASES in order of precedence The guests were seated strictly in order of precedence.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :