گزارش خطا در معنی کلمه 'precise'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: دقیق‌ ومختصر كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: جامع‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: دقیق‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: مختصر ومفید

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: صریح‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. exact, correct: I need a precise measurement.

Simple Definitions

2 general::   adj. VERBS be ADV. extremely, very | absolutely | increasingly | fairly, quite, reasonably | enough, sufficiently Are the measurements precise enough? | insufficiently | legally, mathematically You need to use legally precise terms. PREP. about You have to be precise about the numbers.

Oxford Collocations Dictionary

3 general:: adj. exact: I need to know the precise number.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :