گزارش خطا در معنی کلمه 'predicate'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: دلالت‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: مسندی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: خبری‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: خبر

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: مسند

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: اط‌لاق‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: خبر دادن‌

شبکه مترجمین ایران

8 فلسفه:: محمول

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb to base or establish an action: He predicates his argument on the facts. noun person, place or thing doing the action: The subject of an action is called the predicate.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :