گزارش خطا در معنی کلمه 'premier'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: والاتر

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: رئیس‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: مهمتر

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: (premiere) مقدم‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: برتر

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: نخستین‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. acting, deputy | former | British, Chinese, etc. | Conservative, Labour, etc. | state VERB + PREMIER appoint (sb), appoint sb as, elect (sb), elect sb as, swear sb in as She was sworn in as premier on 4 June. | succeed sb as, take over as PREP. as ~ during his 25 years as Liberal premier

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :