گزارش خطا در معنی کلمه 'prerequisite'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: پیش‌ نیاز

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: شرط‌ قبلی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: لازمه‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: شرط‌ لازم‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: پیش‌ بایست‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun required or necessary as a prior condition: Competence is prerequisite to promotion.

Simple Definitions

2 general::   noun ADJ. essential, important, necessary, vital | first PREP. ~ for Training is a prerequisite for competence. | ~ to Recognition is a prerequisite to understanding.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :