گزارش خطا در معنی کلمه 'presentation'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: عرضه‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: [جلسۀ] معارفه

واژگان شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: معرفی‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: نحوه ارائه

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: تقدیم‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: ارائه‌

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: نمایش

شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: نمایش‌

شبکه مترجمین ایران

9 روان شناسی و مشاوره:: ارائه

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun of a gift or prize ADJ. annual | official | special | farewell, retirement VERB + PRESENTATION make PRESENTATION + NOUN ceremony, dinner, evening, night the school's annual presentation evening PREP. ~ to The president made a presentation to the businesswoman of the year. informative talk ADJ. formal | effective | slick | upbeat | business, sales | audio-visual, slide, video VERB + PRESENTATION give, make PRESENTATION + NOUN skills | software PREP. ~ on Candidates have to give a short presentation on a subject of their choice.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :