گزارش خطا در معنی کلمه 'preservation'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: محافظ‌ت‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: حراست‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: حفظ‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: جلوگیری‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: نگهداری‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. environmental | building, railway, etc. PRESERVATION + NOUN order The council has placed a preservation order on the building. PHRASES a state of preservation Most of the buildings are in an excellent state of preservation.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun saving: The preservation of capital is vital.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :