گزارش خطا در معنی کلمه 'privileged'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: دارای‌ امتیاز یا حق‌ ویژه‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: امتیاز دار

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: مصون‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be, feel | consider sb/yourself I consider myself highly privileged to have this opportunity. ADV. highly, specially, very | absolutely | quite, relatively | financially, socially She came from a financially privileged background.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :