گزارش خطا در معنی کلمه 'beaver'
برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن
کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت
'معانی جدید'
معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه
'ارسال'
کلیک کنید
.
فارسی
شبکه مترجمین ایران
شبکه مترجمین ایران
3
عمومی::
قسمتی از كلاهخود كه پایین صورت را میپوشاند
شبکه مترجمین ایران
english
1
general::
noun a large aquatic furred rodent: Beavers had dammed up the stream
Simple Definitions
2
general::
see BUSY AS A BEAVER; EAGER BEAVER; WORK LIKE A BEAVER.
American Heritage Idioms
3
general::
beaver away informal to work hard for a long time • She has been beavering away at that essay for hours.
Cambridge-Phrasal Verbs