گزارش خطا در معنی کلمه 'prodigal'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: اسراف‌ اور

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: پر تجمل‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: ولخرج‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: مسرف‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: متلف‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. wastefully extravagant: He became known as the prodigal son.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :