گزارش خطا در معنی کلمه 'prone to'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: مستعد

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: Phrase(s): prone to something likely to [do] something; apt to have something. • My boss is prone to anger when my work isn’t done on schedule. • My sister is prone to sneezing because of her allergies.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :