گزارش خطا در معنی کلمه 'prosperous'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: كامیاب‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: موفق‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: كامكار

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. wealthy: He was a prosperous merchant.

Simple Definitions

2 general::   adj. VERBS be, seem | become, grow | remain ADV. extremely, very | fairly, quite, relatively | formerly, once this once prosperous region | newly Suburbs sprawled out to provide homes for the newly prosperous. | economically

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :