گزارش خطا در معنی کلمه 'prostitution'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: فحشاء

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: جندگی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. child, female, juvenile, male VERB + PROSTITUTION be involved in | turn to Some turned to prostitution in order to survive. PROSTITUTION + NOUN trade There is a long-standing prostitution trade in the port.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :