گزارش خطا در معنی کلمه 'protective'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: محافظ‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: وابسته‌ به‌ حفظ‌ یا حراست‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be, feel | become ADV. fiercely, highly, very The lionesses are fiercely protective of their young. PREP. of He's too jealous and protective of her. | towards feeling suddenly very protective towards her mother

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :