گزارش خطا در معنی کلمه 'prototype'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 هنر:: نمونه‌ی اولیه

واژگان شبکه مترجمین ایران

2 گیم، اینترنت و گجت:: نمونه اولیه

واژگان شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: نمونه‌ اولیه‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: نخستین‌ افریده‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: نمونۀ اولیه

واژگان شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: پیش‌گونه

واژگان شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: نمونه اولیه

واژگان شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: نمونه‌اصلی‌

شبکه مترجمین ایران

9 عمومی:: نخستین‌ بشر

شبکه مترجمین ایران

10 عمومی:: نمونه اولیه

واژگان شبکه مترجمین ایران

11 عمومی:: اصل‌ ماده‌

شبکه مترجمین ایران

12 عمومی:: نمونه واقعی

شبکه مترجمین ایران

13 تاریخ:: نمونه اولیه

واژگان شبکه مترجمین ایران

14 :: مدل اصلی

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. pre-production | working VERB + PROTOTYPE build, develop | test PROTOTYPE + NOUN stage The car is presently at the prototype stage. PREP. ~ for The team is developing a prototype for a digital compact camera. | ~ of He is working on the prototype of a new type of ventilator.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :