گزارش خطا در معنی کلمه 'put one's finger on'
برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن
کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت
'معانی جدید'
معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه
'ارسال'
کلیک کنید
.
english
1
general::
Also, lay one's finger on. 1. Identify, as in I can't put my finger on the man in that photo. [Late 1800s] 2. See LAY A FINGER ON.
American Heritage Idioms