گزارش خطا در معنی کلمه 'behind the times'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: بی‌ خبراز

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 عمومی:: كهنه‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general:: Phrase(s): behind the times old-fashioned. • Sarah is a bit behind the times. Her clothes are quite old-fashioned. • Our 90-year-old state senator is a bit behind the times.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :